به گزارش ایراسین، گاهی عصبانیت از یک مشت شروع می شود. گاهی از یک فحاشی. خیلی از این نزاع ها پایت را به زندان می کشاند یا اگر سن و سالی نداشته باشی باید در کانون اصلاح و تربیت آب خنک بخوری تا در اول خط زندگی کابوس مرگ را ببینی. دعواهای خیابانی و فیزیکی، آخرین گام ملودی خشونت است که در شکلهای مختلف ظهور میکند. گاهی حتی به یک بهانه ساده مثل حتی چپ نگاه کردن .
شاید خیلی از گندهلاتهایی که حالا دارند در زندان آبخنک میخورند، نمیدانستهاند که اگر وسط دعوا خون از دماغ کسی بیاید، چقدر بدبختی آوار میشود روی سرشان. جرقه بسیاری از نزاعهای خونین از یک فحش زبانی شروع میشود؛ فحشی که مثل یک بشکه باروت طرف را میترکاند و آنوقت ۲ طرف به هم میپرند.
طبق ماده۶۰۸ قانون مجازات اسلامی، توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک آدم بددهن به مجازات شلاق تا ۷۴ضربه و یا ۵۰هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود. بماند که گاهی هم این توهینها به قتل ختم می شود .
بر همین اساس طبق ماده۶۱۴ اگر کسی عمدا طرف را طوری جرح و ضرب کند که باعث ایجاد مشکل و کمبود، شکستن یا از کار افتادن عضوی از اعضای او شده یا سبب مرض دائمی بشود و یا یکی از حواس پنجگانه او را از کار بیندازد یا باعث از بینرفتن عقلش بشود، در حالتی که قصاص ممکن نیست، ۲ تا ۵ سال باید به زندان برود.
اگر به آمار زندانیان نگاهی بیاندازیم به خوبی روشن می شود که عامل بسیاری از این مسائل که تعداد زندانیان را افزایش داده است عصبانیتی است که نتوانسته ایم کنترل کنیم.
حالا بر اساس تحقیقاتی که انجام شده ما کشوری شده ایم که در رتبه اول عصبانیت قرار داریم. دلایل آن هم روشن و مشخص است. بی عدالتی، مشکلات فرهنگی، بوق زدن های مفرط، عدم کنترل، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و بسیاری از مسائل دیگر باعث شده که ملتی عصبانی باشیم و قاتلانمان جزو همین افراد عصبانی باشند.
حمید سهرابی، روانشناس میگوید: جوانان در دعواهای خود دنبال منافع فردی نیستند. نزاعهای محله به محله و کلاس به کلاس از نزاعهایی است که معمولا برای ترساندن حریف به کار میرود. به اعتقاد این کارشناس، دعواها گاهی به تعارض خرده فرهنگها هم باز میگردد. اینکه فرضا در شهری مثل اصفهان که آمار مهاجرت بالاست جوانان روستایی در پی یافتن شغل به شهر میآیند، اما اسکان آنها در شهر، به دلیل ناآشنایی آن ها با فرهنگها، ناخواسته باعث تعرض به یکدیگر و هنجارشکنی میشود. این یک واقعیت غیرقابل انکار است که یک روستایی مهاجر، مقررات زندگی شهری را نداند و از حق شهروندی بیاطلاع باشد و نداند حق خود را چطور میتواند از طریق قانونی پیگیری کند .
سهرابی عوامل بسیاری را موجب کاهش آستانه تحمل فرد دانسته و می گوید :به عنوان مثال، شرایط اجتماعی و مشکلات افراد یکی از علل مستقیم نوسان آستانه تحمل در افراد است.
وی می افزاید :دلایل زیادی میتواند آرامش اشخاص را به هم بزند. آمار مشکلات خانوادگی، تحصیلی، مالی و عاطفی در دنیای"ماشینیزه" امروز، بسیار بالا رفته و این موضوع یکی از عوامل اصلی نوسان آستانه تحمل افراد است. این قبیل موارد موجب میشود شخص به سرعت دست به یقه شود و به عواقب آن که گاه غیرقابل جبران است، نیندیشد.
دکتر مسعود غفاری، کارشناس اجتماعی نیز در اینباره میگوید: اگر اشخاص، کمی به عواقب درگیریهایی که از موارد کماهمیتی چون یک تصادف، اختلاف بر سر جای پارک اتومبیل، تنه به تنه شدن در خیابان و اختلاف حساب شروع میشود، بیندیشند و لحظهای به پدر و مادر و اعضای خانوادهشان – و حتی خانواده طرف مقابل درگیری – فکر کنند و تباه شدن یک، دو یا چند زندگی را پیش از وقوع اتفاق غیرقابل جبرانی در نظر بگیرند، حاضرند هر چیزی درباره انصرافشان گفته شود ولی نزاع را ترک کنند. برخورد آرام افراد با موضوعی که میتواند به یک درگیری خونین تبدیل شود هم نهتنها بیتفاوتی نیست، بلکه نشانه عقل و منطق بالای فرد در لحظاتی است که بشدت امکان رخ دادن نزاعی که شاید جبران نشود، هست و قطعا این موضوع با بیتفاوتی فرق دارد.
وی می افزاید :درباره دلایل ایجاد نزاع خیابانی نمیشود نظر مطلقی را ابراز کرد، چون این نزاع با علل متفاوتی ایجاد میشود؛ واکنش پرخاشجویانه رفتاری میتواند به علت یک تصادف ساده و بیخسارت باشد یا دلایل دیگری چون حادثه تلخی را به عنوان عقبه خود داشته باشد در حالی که حتی بزرگترین دلیل نزاع که میتواند مسائل ناموسی باشد نیز باید از طریق قانون حل و فصل شود نه اینکه هرکس با شخص دیگری اختلاف داشت، وی را به قتل برساند. در صورتی که هرکس شخصا بخواهد اعمال قانون کند هرج و مرج و رفتارهای آنارشیستی، جامعه را دربر میگیرد. در هر حال دلیل کلی نزاع خیابانی، روحیه منفی تازهای است که در جامعه ما شکل گرفته و آن "حق به جانب" بودن افراد است. همه تصور میکنند حق همواره با آنهاست و برای به دست آوردن آن، به رفتارهای خشونتآمیز هم دست میزنند.
ارسال نظر