فولاد

به گزارش ایراسین، صنعت فولاد یکی از مهم ترین صنایع کشور است که با توجه به تاثیر آن در صنایع پایین دستی و بالا دستی به یکی از صنایع مادر کشور تبدیل شده است. در چشم انداز بیست ساله کشور ظرفیت 55 میلیون تن برای این صنعت هدفگذاری شده است که برای دستیابی این اهداف چشم انداز نیازمند افزایش دو برابری ظرفیت فولادی کشور در طی ده سال آینده خواهیم بود با توجه به اهمیت توسعه صنعت فولاد با علی نادری مدیر عامل یکی از بزرگترین کنسرسیوم های فولادی کشور و شرکت میکاسازه که یکی از بزرگترین پیمانکاران فولاد داخلی است به گفت و گو نشستیم که مشروح آن در ادامه آمده است؛

به عنوان یک فعال صنعت فولاد جایگاه این صنعت را در اقتصاد کشور چگونه ارزیابی می کنید؟

طبق گزارش بخش یونیدو، سازمان توسعه صنعتی جهان تا سال 2050 صنعت فولاد معادن فلزات و صنایع انرژی بر و تولید کننده انرژی مثل نفت و گاز و پتروشیمی مهم ترین دو شغل پایدار و توسعه آفرین در جهان هستند این ها همه در حالی است که فولاد تنها محصولی است که هرچقدر تولید و مصرفش در یک کشور بالا برود بیشترین تاثیر را در تولید سرانه ملی می گذارد به این دلیل که هر یک درصدی که به تولید و مصرف فولاد یک کشور اضافه شود نزدیک به 9 دهم درصد تولید سرانه آن کشور بالا می رود و می توان گفت که هیچ محصولی این خصوصیت را ندارد در واقع زنجیره فولاد تنها زنجیره ای است که اگر یک شغل مستقیم در آن ایجاد شود 42 شغل غیر مستقیم به آن اضافه می شود کشور ما هم اکنون از نعمت انرژی نفت و گاز برخوردار بوده و جزو سه کشور اول جهان در این ذخایر به شمار می رود و با دارا بودن نیروی انسانی ماهر داشتن رتبه اول در توسعه خطوط نفت و گاز برای تولید مواد اولیه پاک برای فولاد و از سویی دیگر سنگ آهن کافی که به عنوان یکی از دو ماده اولیه فولاد به شمار می رود مزیت اصلی را در تولید زنجیره کامل فولاد از معدن سنگ آهن تا محصولات نهایی فولاد آلیاژی و نفت و گاز و پتروشیمی در جهان خاورمیانه و شمال آفریقا داریم .

چشم انداز 1404 تولید 55 میلیون تن فولاد است به نظر شما آیا تولید این مقدار فولاد در این فاصله زمانی که یک هدف بلند مدت به شمار می رود قابل دستیابی است ؟

به نوعی بله و به نوعی خیر. این موضوعی است که در انجمن آهن و فولاد در حال بازنگری است . در یک نگاه کلی به وضعیت فعلی می توان گفت که ما اکنون به عنوان تولید کننده فولاد نزدیک به 16-15 تن از نیاز 30 تنی آینده مان را آماده می کنیم ولی ظرفیت ها رو به گسترش است و احتمالا ظرف دو سال آتی به تولید 30 میلیون تن که نیاز آتی کشور است خواهیم رسید اما وقتی که تولید 55 میلیون تن مطرح می شود به این معنا است که این مقدار تولید مازاد بر نیاز داخلی است و این مازاد می تواند محصول نهایی نباشدکه از جمله این محصولات می تواند شامل آهن اسفنجی و گندله باشد. ولی تا زمانی که ظرفیت های نیاز کامل تولید داخلی آماده نشده و به بازار نیامده باشد پس الویت ما تامین کامل زنجیره 30 میلیون تن کنستانتره گندله ، آهن اسفنجی و پس از آن محصول نهایی است. بنابراین باید با بازنگری در این زمینه و با حضور بخش خصوصی بعد از محقق شدن این 30 میلیون تن به ظرفیت 55 میلیون تن فکر کنیم و به سمت تولید محصول کنستانتره و گندله برویم چرا که بازار کل منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه نیازمند این محصول بوده و در منطقه هیچکس در این زمینه تولدی ارزانتر از ایران ندارد و بازارهای منطقه به محصولی که ما تهیه می کنیم نیازمند هستند.

برخی از کارشناسان از اعمال مدیریت و سیاست های اشتباه در زمینه تولید فولاد صحبت می کنند تا چه اندازه با این سخنان موافق هستید؟

در گزارشی که به سفارش سازمان صنعت، معدن و فلزات تهیه شده و موضوع آن موازنه فولاد و مواد فولادی است آمده است: «طرح های توسعه ای فولادی با عقلانیت و درایت و با نگاه به الویت ها و آمایش سرزین و مزیت ها پیش نرفته و ما هنوز پی نبرده ایم که انتخاب فولاد مبارکه و ذوب آهن در اصفهان کار درستی بوده یا خیر».بنابراین اکنون که دانش این موضوع را داریم باید با مطالعه دقیق در این زمینه به پروژه های جایگزین در 20 یا 30 یا 50 سال آینده فکر کنیم چرا که امروز ثابت شده است که در صنعت فولاد به دلیل زیرساخت های زیادی که نیاز دارد نمی تواند با بی تدبیری دنبال شود. این که ما در هر منطقه محرومی کارخانه فولاد برپا کنیم بدون اینکه زیرساخت های آن را فراهم کرده باشیم کار معقولانه ای نیست چرا که پروژه های 500 هزار تن یا یک میلیون تن برای فولاد اقتصادی نیست و حداقل پروژه هایی که در فولادسازی می تواند مقرون به صرفه باشد تولید 5 میلیون تن است بنابراین ما نمی توانیم در بافق ، بافت ، سبزوار، سفیددشت و شهرکرد پروژه های اشتباه و بی تدبیرانه ای مثل پروژه های هشت گانه را شروع کنیم . پروژه هایی که در حدود هشت سالی است که شروع شده و هنوز به اتمام نرسیده است و زیرساخت هایی مثل برق و گاز هم ندارد و در کنار همه این ها مشکلات قومیتی هم مزید بر علت شده و باعث صرف هزینه بسیار می شود. ما نباید فکر کنیم که تولید فولاد مثل تولید نخود و لوبیا است که فقط به آب و زمین نیاز داشته باشد.این محصول به صدها رشته پیوند می خورد اما متاسفانه در طول 14-12 سال گذشته به این موضوع فکر نشده و سازمان توسعه معادن و فلزات کشور نتوانسته نقش مدیریتی خودش را اعمال کند و با این که در دوران اصلاحات و سازندگی تولید فولاد نقش محوری خود را داشت اما در طی 8 سال بعد از آن از مسیر سیاستگذاری خود خارج شده و نیروهای کارشناس خود را از دست داد و نه تنها به عنوان یک سازمان توسعه گرا و برنامه ریز نبود بلکه وارد مسایل توزیع سیاسی کشور شد که آثار آن تا ده ها سال باقی خواهد ماند . شاهد این مدعا نیز این است که اگر طرح های هشت گانه را به مناقصه بگذارید که بارها هم به مناقصه گذاشته شده است بخش خصوصی حاضر به سرمایه گذاری بر روی آن نیست چرا که پیش بینی نشده است. مزیت های فولاد وقتی که محصول نهایی بیشتری داشته باشد در کنار آب بیشتر است اما هیچکس در جهان آب شیرین کوه و چشمه را متعلق به همه مردم است و زیست بوم آنها شمرده می شود را استفاده نمی کند که باآن فولاد بسازد.متاسفانه ما مدیرانی داریم که تصمیمات مقطعی می گیرند و کمتر مشاوری در دنیا است که توسعه های ما را در ده سال گذشته مقرون به صرفه بداند.

از سیاست های غلط نام بردید می توانید بیشتر توضیح بدهید؟

بله این سیاست غلط از ده سال پیش شروع شد و به خاطر فاینانس ها واگذاری صد در صدی فولاد به چینی ها و شرکت های نامعتبر چینی ادامه یافت این در حالی بود که خود چینی ها تمامی صنایع و تجهیزات صنعتی خود را از اروپا می خرند و ما که با شرکای خراجی اروپایی کار می کنیم نباید اجازه بدهیم که به خاطر فاینانس پروژه ها صد در صد به شرکت های بی هویت خارجی واگذار کنیم و 80 درصد ساخت داخل را برای دریوزگی پیش خارجی ها ذبح کنیم. این کار از ریشه غلط بود و ما به جای این کار باید صنایع دولتی را به بخش خصوصی واگذار می کردیم. در واقع باید میلیاردها دلار پول ایرانی ها که در خارج و داخل سرگردان است و باعث لطمه خوردن به اقتصاد می شود را خودمان سرمایه گذاری کنیم چرا که نیاز ما به خارجی ها فقط در نظارت، دانش فنی و هدایت است، ضمن اینکه قیمت تولیدات خارجی چند برابر داخل است و از سویی دیگر با واگذار کردن تولید به خارجی ها چه کسی می خواهد جواب 220 بیکاری که در استان وجود دارد را بدهد؟ بخش خصوصی ایران و استان اصفهان به عنوان صنایع مادر نباید به پای خرج منابع داخلی ذبح شود بنده متوجه نمی شوم که در دولت تدبیر و امید چه اتفاقی افتاده که اعتمادمان به تولید داخل کم شده است.

با تفاسیری که فرمودید مجموعه هلدینگ شما چه مقدار در خارج و چه مقدار در داخل فعالیت داشته است؟

متاسفانه همچنان به دلیل عدم حمایت بانک مرکزی در پرداخت تسهیلات و ناباوری مدیران دولت سالار توان تولید در کشورهای همسایه بالفعل نشده است و به همین خاطر باید به سمت تغییر روابط خارجی حرکت کنیم و در خاورمیانه، کشورهای حوزه خلیج فارس، شمال آفریقا، ترکیه ، پاکستان، افغانستان،عراق و امارات که نیاز به دانش ما دارند ورود پیدا کنیم . ما تا زمانی که راه حل و سایست خارجی مناسبی در این کشورهای تنش آفرین نداشته باشیم توان دخلی ما ذبح و قربانی سیاست خارجیمان خواهد شد. ما قطعا باید با سیاست درست کشورهای پرخاشگر خارجی را هم به نوعی کنترل کنیم.

و این را قبول دارید که ما با اتفاق و دیپلماسی که داریم می توانیم این اتفاق را رقم بزنیم؟

بله دقیقا . وقتی که ما توانسته ایم معضل بزرگ اتمی خود را که یکی از بزرگترین چالش های صد ساله اخیر بود را با مذاکره حل کنیم چطور می توانیم مشکلاتمان را با کشورهایی که با ما 100 کیلومتر فاصله دارند حل کنیم؟ من نمی خواهم کارهای این کشورها را توجیه کنم اما ما هم رفتار صحیحی نداریم و به این دلیل که آن ها آدم های بدی هستند نمی توانیم بسیاری از کشورهای دنیا قطع رابطه کنیم.

به نظر شما بخش خصوصی تا چه حد می تواند در توسعه صنعت فولاد کشور نقش داشته باشد؟

یکی از اقتصاددانان می گوید: بدترین سرمایه گذاردولت است ما باید یک روز بنشینیم و بررسی کنیم که چه زمانی حجم دولت کم می شود، چطور دولتی مثل ایالت متحده آمریکا با 20 هزار میلیارد دلار گردش مالی در سال 2/2 میلیون کارمند فدرال دارد اما در کشوری مثل ایران به روایتی تا 8 میلیون نفر مشغول مناصب دولتی هستند؟ این ارقام فقط به این خاطر است که هیچوقت آمار دقیق نیست و هیچکس نمی تواند بگوید که چند نفر به شکل مستقیم و غیرمستقیم از پول نفت حقوق می گیرند به این دلیل که ما هیچوقت حکومت بخردانه ای نداشته ایم و این ضعف اطلاعات آماری ما است که آمار درستی نداریم.

اکنون تنها تصور می شود که نیمی از نیروی کاری کشور از این طریق درآمد کسب می کنند، در کشوری که توسعه اش متوقف است و فروش نفت به پایین ترین حد رسیده و چند برابر کشورهای توسعه یافته جهان مثل کره و ژاپن بیکار دارد.

در این مورد مشکل اصلی از کجا ناشی می شود؟

بزرگترین مشکل ما بدنه فربه و ناکارآمد دولت است که باعث عدم توسعه ما شده است. ما باید تحقیق کنیم که آیا باید این بدنه را بزرگتر کرد و یا به یک دهم رساند. ما اکنون نیاز به این همه کارمند نداریم چون این ها فقط منابع را به باد می دهند بنابراین هیچ تصمیمی عاجلانه تر از این نیست که بدنه دولت را لاغر کنیم و این ممکن نیست به جز با اصلاح تیم اقتصادی کابینه دولت . این که دولت بیاید و با آمار و عدد قول بدهد که به سمت خصوصی سازی و جهانی سازی برود و 90 درصد کارمندان به بخش خصوصی تزریق شوند این همان اصل 44 قانون اساسی است که جزو فرامین مقام معظم رهبری محسوب می شود، ولی بعد از این فرمان، متاسفانه اقتصاد دولتی 4 برابر شده است و ما شاهد توسعه طرح های دولتی بودیم. این در حالی است که همه می گویند بخش خصوصی تان ندارد، به نظر شما مگر توانی برای بخش خصوصی می ماند وقتی که پایمان را روی رگ حیات بخش خصوصی گذاشته ایم.

من معتقدم که اعتماد به بخش خصوصی یکی از راهکارهای صحیح برای برون رفت از این معضل است و ما باید به دنبال عادلانه کردن توزیع کار در کشور باشیم. مهم نیست مالکیت از آن چه کسی باشد،ولی مدیریت آن باید با بخش خصوصی باشد. متاسفانه اکنون بلایی که به بخش خصوصی و به خصوص بخش خودرو ساز وارد شده است این است که تقریبا همه ورشکسته هستند. ما نمی توانیم با شعار کشور را اداره کنیم . انجمن تولید کنندگان آهن و فولاد و اتاق بازرگانی صنایع و معادن، تشکیلات انجمن سازندگان نفت و فولاد و اتحادیه های دولتی باید تصمیم گیرنده و سیاستگذار باشند.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 2 =